ارائه آموزش بهتر با توجه به نیمکره غالب مغز
برتری طرفین چیست؟
بسیاری از مردم تمایل دارند بر اساس برتری نیمکرههای مغز خود، خودشان را راست مغز یا چپ مغز تعریف کنند. اما در حقیقت، ما با استفاده از هر دو نیمکره مغز خود فکر میکنیم و یاد میگیریم. با این وجود، هر یک از ما دارای یک نیمکره غالب هستیم که قدرت یادگیری ما را تعیین میکند، بر دیدگاه ما نسبت به جهان تأثیر میگذارد و نحوه عملکرد ما در جهان را تعیین میکند. در ادامه به بررسی تاثیر برتری طرفین در اختلالات یادگیری خواهیم پرداخت.
نحوه کارکرد نیمکرههای مغز
نیمکره غالب هر شخص معمولاً نیمکرهای است که اطلاعات ورودی را پردازش میکند. نیمکره دیگر را میتوان با تمرین تقویت کرد. اگر بخواهیم به فرزندانمان کمک کنیم تا از حداکثر تواناییهای خود بهره ببرند، باید نیمکره غالب مغز آنها را بشناسیم و آموزش را بر مبنای تواناییهای این دو نیمکره انجام دهیم. در این صورت میتوانیم آموزشها و اطلاعات جدید را با توجه به نحوه کارکرد نیمکره غالب به کودک ارائه دهیم. سپس میتوانیم این اطلاعات را با توجه به تواناییهای نیمکره دیگر، مرور یا تمرین کنیم. انجام این کار ارتباط بین نیمکرهها را تقویت میکند و توانایی یادگیری کودکان را افزایش میدهد. تواناییهای آموزشی نیمکره چپ روی بهبود این موارد تاثیر میگذارند:
• دستخط
• تشخیص نمادها (حروف و اعداد)
• یادگیری زبان (مکالمه و نوشتار)
• روخوانی
• آواشناسی
• استفاده از جزئیات و حقایق
• مکالمه
• پیروی از دستورالعملها
• گوش کردن به زبان گفتار
از طرف دیگر، اگر نیمکره راست مغز کودکی غالب باشد، کودک مذکور اگرچه تواناییهای ذکر شده را کمی سختتر از کودکی یاد میگیرد که نیمکره چپ مغزش غالب است، اما در یادگیری موارد دیگری سریعتر و بهتر عمل میکند.
از جمله تواناییهایی که نیمکره راست غالب روی آنها تاثیر دارد، میتوان به این موارد اشاره کرد:
• آگاهی هپتیک (تشخیص اشیا از طریق لمس)
• تشخیص روابط فضایی (توانایی نقشهخوانی و درک رابطه یک شی با شی دیگر در فضا)
• تشخیص شکلها و الگوها
• محاسبه ریاضی
• حساسیت به رنگ
• آواز و موسیقی
• بیان هنری
• خلاقیت
• تجسم
• احساسات و عواطف
تاثیر نیمکره غالب بر یادگیری
برتری طرفین مغز با یادگیری ارتباط مستقیم دارد. شاید دلیل اینکه بعضی از کودکان، برخی آموزشها را سریعتر فرا میگیرند و برای یادگیری برخی دیگر با مشکل روبرو میشوند. علیرغم تمرکز جامعه بر آموزش کودکان، ما هنوز این تصور را پذیرفتهایم که شاید وقتی کودک موضوعی را یاد نمیگیرد، تقصیر ما نیست بلکه مشکل اینجاست که ما تلاش خود را صرف آموزش دادن طرف مغلوب کردهایم. نکته بسیار مهم این است که وقتی بچه ها وارد مدرسه میشوند، در مرحله رشد هستند که در آن نیمکره راست آنها به سرعت در حال توسعه است. این یعنی نیمکره چپ مغز برای یادگیری به اندازه کافی رشد نکرده است. این مشکل زمانی شدیدتر میشود که کودک از یک اختلال یادگیری مثل دیسلکسیا رنج ببرد.
سالهاست که آموزگاران بدون توجه به برتری طرفین مغز کودکان، مهارت روخوانی را طبق شیوههای تعیین شده و مورد تایید نظام آموزشی به دانشآموزان آموزش میدهند. والدین معمولا فکر میکنند روش صحیح آموزش همین است، و به همین دلیل کودکانی که برای یادگیری با دشواری روبرو میشوند را ضعیف یا ناتوان تلقی میکنند. همین امر باعث میشود بسیاری از افراد در بزرگسالی با مشکلاتی از قبیل عدم توانایی در خواندن مطالب روبرو شوند.
نقش برتری طرفین در اختلالات یادگیری
چنانچه گفته شد، برتری طرفین مغز تاثیر زیادی بر یادگیری کودک خواهد گذاشت. با این حال، این برتری روی یادگیری کودکانی که از اختلالات یادگیری رنج میبرند نیز بسیار تاثیرگذار است. وقتی کودکی به یکی از انواع اختلالات یادگیری دچار باشد و نیمکره غالب مغز او نیمکرهای باشد که در یادگیری توانایی مورد نظر تاثیر چندانی ندارد، کودک برای یادگیری مهارت مذکور با مشکلات بیشتری مواجه میشود. از طرف دیگر، اگر برای مثال کودک در یادگیری مهارت روخوانی با مشکل مواجه باشد و نیمکره غالب مغز او نیمکره چپ باشد، به احتمال زیاد میتوان با تمرین بیشتر، تاثیرات سوء اختلال خواندن در کودک را کاهش داد.
کودکانی که طرف چپ مغزشان غالب است، مشکلی برای درک کردن نمادها ندارند. از طرف دیگر، راست مغزها از طریق لامسه، حواس و حرکت بدن یاد میگیرند. این افراد با تکلیف نوشتن بهتر نمیشوند و درک آواشناسی برایشان دشوار است. اما چپ مغزها هنگام رعایت دستورالعملها، مثل دستورالعملهای گام به گام، قوانین کلی و جزئیات قابل بررسی، حس امنیت بیشتری دارند. برخلاف چپ مغزها، نحوه درک کودکانی که طرف راست مغز آنها غالب است، تصادفی است. برای افزایش یادگیری این کودکان، بهتر ایت محیط آموزشی مناسبی برای آنها ایجاد کرد و به آنها اجازه داد الگوها را بررسی کرده و با آنها ارتباط برقرار کنند.
تاثیر روش آموزش بر یادگیری با توجه به طرف غالب
روش سنتی آموزش روخوانی از جزء به کل حرکت میکند با استفاده از توالیهای مشخص، روخوانی را به کودک آموزش میدهد. آموزگاران ابتدا روخوانی را در غالب ارائه بخشهای زبانی کوچک به کودک آموزش میدهند و انتظار دارند کودک تا زمانی که قدرت درک متون کتاب آموزشی را کسب کند، قطعات کوچک را به خاطر بسپارد. این شیوه برای کودکانی که نیمکره چپ مغزشان غالب است، بسیار مفید واقع میشود. اما کودکانی که نیمکره راست مغزشان غالب است، اطلاعات را دقیقاً برعکس دریافت میکنند. مغز آنها اطلاعات را از کل به جزء پردازش میکند. این یعنی کودکانی طرف راست مغزشان غالب است باید محصول نهایی، هدف و کل الگو را ببینند. تنها در این صورت است که آنها میتوانند راهی برای یادگیری و به یاد آوردن پیدا کنند.
اگر به کسی که طرف راست مغزش غالب است یک سری مراحل کوچک برای یادگیری ارائه دهید، او نمیتواند آنها را به خوبی یاد بگیرد زیرا مغز او اینگونه عمل نمیکند. او قادر نخواهد بود مراحل را به خاطر بسپارد زیرا به محصول نهایی برای درک مراحل نیاز دارد. اگر از چنین کودکی بخواهید ترکیباتی مثل bl، pl، pr، sl، sw و غیره را بیاموزد، کودک به احتمال زیاد با مشکلات فراوانی در یادگیری مواجه میشود.
وظایف والدین و آموزگاران چیست
بررسی تاثیرات برتری طرفین در اختلالات یادگیری یکی از روشهای موثر بر افزایش یادگیری کودک است. علاوه بر والدین، آموزگاران نیز باید نیمکره غالب دانشآموزان خود را بشناسند و مفاهیم آموزشی و مهارتها را بر اساس همین برتری ارائه کنند، تا علاوه بر آموزش بهتر کودک، از بروز مشکلات بیشتر در راه آموزش کودک جلوگیری کنند.