یادگیری ابزار عمدۀ سازگاری انسان با محیط درحال تغییر خود است.
اگر کودکان ونوجوانان درجهان پیشرفته و پیچیدۀ امروز نتوانند یاد بگیرند، نمیتوانند خوب زندگی کنند. چندین نسل پیش، مردم بدون یادگیری آموزشگاهی ازعهدۀ مشاغل مختلف، تجارت و امور اجتماعی برمیآمدند، اما دردنیای امروز چنین چیزی امکان پذیر نیست.
اکنون ما دردنیایی چند رسانهای زندگی می کنیم و جدیدترین نظام اطلاعاتی ما رایانه است که با خود «ارتباط از راه دور»، «پست الکترونیک»، «اینترنت »، «شبکههای جهانی» و…را به همراه آورده است.
درتمامی موارد فوق انسان باید یاد بگیرد چگونه اطلاعات لازم را دریافت کند. بنابراین امروزه نسبت به گذشته بیسوادی و ناتوانی دریادگیری عامل ناتوان کنندهتری به شمار میرود.
درحال حاضر ناتوانیهای یادگیری به منزلۀ علت اصلی مشکلات شدید یادگیری تحصیلی شناخته شده است. ناتوانیهای یادگیری کماکان رشتهای تلفیقی و پویاست که نسبت به پیشرفتهای پژوهشهای آموزش و پرورش و سیاست و تغییرات مهم درجامعه واکنش نشان میدهد.
کودکان ونوجوانان مبتلا به ناتوانی یادگیری درهر کلاس درس یافت میشوند. معمولا این دانشآموزان چارهای جز ترک تحصیل ندارند، مگر اینکه مشکلات آنان به موقع تشخیص داده و درمان شود.
ناتوانیهای یادگیری عارضهای گیج کننده است، زیرا هر فرد مجموعۀ استعدادها و ویژگیهای منحصر به فردی دارد.
دانشآموزان مبتلا به ناتوانیهای یادگیری نابینا نیستند، اما نمیتوانند بسیاری ازچیزها را مثل همسالان خود ببینند، ناشنوا نیستند، اما دربسیاری از موارد نمیتوانند مانند افراد طبیعی گوش کنند یا صداها را بشنوند؛
ازنظر رشد عقبماندگی ندارند، ولی با روش متفاوتی یاد میگیرند افزون بر این، آنان با بسیاری از رفتارهایشان باعث به هم ریختن کلاس درس و ایجاد ناراحتی در خانه میشوند.
اصطلاح ناتوانی یادگیری بر ناتوانی آن گروه از دانشآموزانی دلالت دارد که با وجود برخورداربودن از هوش طبیعی یا حتی بالاتر از طبیعی و اندامهای بینایی، شنوایی و حرکتی سالم، و نیز محیطی بهنجار از نظر عاطفی، فرهنگی و اقتصادی، در یک یا چند فرآیند روانشناختی پایه، که مربوط به درک یا استفاده از زبان شفاهی یا کتبی است، اختلال دارند.
اختلال افراد دچار ناتوانی یادگیری ممکن است به صورت ناتوانی در گوش دادن، فکرکردن، خواندن، نوشتن، هجی کردن یا محاسبات ریاضی نمایان شود.
بعضی از دانشآموزان دچار ناتوانی یادگیری ممکن است در یادگیری خواندن با مشکل بزرگی مواجه شوند، اما در قلمروهای دیگری مثل ریاضیات، موسیقی، ورزش یا هنر تواناییهای چشمگیری داشته باشند.
بعضی از آنها، آنقدر استعدادهای درخشان از خود نشان میدهند که به کودکان تیزهوش و مستعد معروف میشوند. این افراد ممکن است سرعت انتقال ، کنجکاوی ، قدرت تجسم و شور و ذوق بی حد و مرزی داشته باشند، اما نتوانند مثلا خوب بخوانند.
عده ای از مشاهیر جهان نیز دچار ناتوانی یادگیری بوده اند:
توماس ادیسون مخترع برق در دوران کودکی نابهنجار، گیج و کندذهن شناخته میشد. یادداشتهای او در دفترچۀ خاطراتش نشان میدهد که او هیچ وقت درسش خوب نبوده و همیشه مجبور میشده است به عنوان تنبیه در گوشۀ کلاس بایستد.
آلبرت اینشتین نابغۀ علم ریاضی تا سه سالگی حرف نمیزد. از میان درسها هم فقط در درس ریاضی استعداد کمی از خود نشان میداد، اما از یادگیری سایر دروس ناتوان بود. یکی از معلمهایش پیشبینی کرده بود که او از عهدۀ هیچ کاری بر نخواهد آمد. مشکل اینشتین در خواندن و نوشتن در سرتاسر زندگی بزرگسالیاش نیزادامه داشت
نتیجه : برای تشخیص ناتوانی های یادگیری باید از ابزارهای ارزیابی دقیق استفاده کرد.